روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا میاد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای که چه قدر اینجا گرمه !!!
 




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 
 

بابی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟
بابی گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.
 
نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستار تو
بابی
 
بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد و نامه دیگری نوشت.

 


نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
 
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد.
 
نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی
 
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پارش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
بابی رفت کلیسا. یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزدید ) و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.
 
نامه شماره چهار
سلام خدا
مامانت پیش منه. اگه می خواییش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی






تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
● اسپانیا
▪ آزلگرونا ...................... باشگاه بارسلونا
▪ کهکشانی‌ها، اشباح .............. باشگاه رئال‌مادرید
▪ شیرها ...................... باشگاه آتلتیک بیلبائو
▪ پرنده‌های عاشق ......... باشگاه اسپانیول
▪ خفاش‌ها ................... باشگاه کاستلون
▪ پسران ماتریس ........... باشگاه آتلتیکو مادرید
▪ آشوبگران ................... تیم ملی فوتبال اسپانیا
 
● انگلستان
▪ گربه‌های سیاه ................. ساندرند
▪ بدذات‌ها ......................... آستون ویلا
▪ کنار رودی‌ها .................... بلکبرن روورز
▪ آواره‌ها ........................... بولتون واندررز
▪ دلاوران ........................... چارلتون آتلتیک
▪ بازنشسته‌ها .................... چلسی
▪ آب‌نبات‌سازها .................... اورتون
▪ کلبه‌نشین‌ها .................... فولهام
▪ قرمزها ............................ لیورپول، تاتینگهام فارست
▪ آبی‌های آسمانی .............. منچسترسیتی
▪ بورو ................................. میدلزبورو
▪ سیاه و سفیدها، زاغ‌ها ........ نیوکاسل
▪ سفیدهای زنبقی ................ تاتنهام هانسپرز
▪ توپچی‌های لندن ................. آرسنال
▪ زنبورهای سرخ ................... واتفورد
▪ چکش‌ها ........................... وستهام یونایتد
▪ بیسکویت‌سازها .................. ریدینگ
▪ بچه‌های تخس .................... بارنزلی
▪ آبی‌ها ............................... بیرمنگام سیتی
▪ پرنده‌های آبی ...................... کاردیف سیتی
▪ عقاب‌ها .............................. کریستال پالاس
▪ ببرها .................................. هال سیتی
▪ تراکتورسازان ........................ ایپسویچ
▪ سفیدها .............................. لیدزیونایتد
▪ روباه‌ها ................................ لستر سیتی
▪ کلاه‌دوزها ............................. لوتون تاون
▪ قناری‌ها ............................... نورویچ سیتی
▪ جغدها ................................. شفیلد ونزدی
▪ پرهیزکاران ............................ ساوتهمپتون
▪ کوزه‌گران .............................. استوک سیتی
▪ گرگ‌ها ................................ ولورهمپتون
▪ نارنجی‌پوشان ........................ بلکبرن
▪ خروس‌جنگی‌ها ..................... برادفورد سیتی
▪ زنبورها ................................. برنت فورد
▪ سینه‌سرخ‌ها ......................... بریستول سیتی
▪ ارواح .................................... چسترفیلد
▪ وابکینگ‌ها ............................. دونکاستر
▪ شیرها .................................. میلوال
▪ سگ‌های شکاری ................... هادرز فیلد تاون
▪ پینه‌دوزها .............................. نورئهمپتون
▪ آسیابان‌ها ............................. روترهام یونایتد
▪ قوها .................................... سوانسی سیتی
▪ تبعیدشدگان .......................... مچسترسیتی
▪ دزدان دریائی .......................... بریستول روورز
▪ دریانوردان .............................. گریمس تاون
▪ گاوهای نر ............................. هرفورد یونایتد
▪ بچه‌های شرور ........................ لینکلن سیتی
▪ اژدهای قرمز .......................... رکسهام
▪ شیاطین سرخ ....................... منچستریونایتد
 
● آلمان
▪ اف.ث.هالیوود ............. بایرن‌مونیخ‌
▪ کره‌اسب‌ها ............... بروسیا دورتموند
▪ شیاطین سرخ ........... کایزرسلاترن
▪ بزها ........................ اف. ث. کلن
▪ شیرها ..................... مونیخ ۱۸۶۰
▪ معدنچی‌ها ................ شالکه ۰۴
 
● فرانسه
▪ خروس‌ها .................. تیم ملی فوتبال فرانسه
▪ قناری‌ها ................... باشگاه نانت
▪ شیرها ..................... باشگاه لیون
▪ پسرها ..................... باشگاه مارسی
▪ شاهزاده‌ها ............... باشگاه موناکو
▪ عقاب‌ها ................... باشگاه نیس
▪ لک‌لک‌ها .................. باشگاه استراسبورگ
 

● هلند
▪ پسران خوب ................ باشگاه آژاکس آمستردام
▪ موش‌های صحرائی ....... باشگاه بره‌دا
▪ کشاورزان با کلاس ........ باشگاه گراف شاپ
▪ نارنجی‌پوشان ............... تیم ملی فوتبال هلند
 
● پرتغال
▪ عقاب‌ها ...................... باشگاه بنفیکا لیسیون
▪ اژدهاها ...................... باشگاه پورتو
▪ شیرها ........................ باشگاه اسپورتینگ لیسیون
 
● رومانی
▪ گرگ‌های قرمز ............... دینامو بخارست
▪ آسمان پرستاره ............. باشگاه استوا بخارست
▪ ۳ رنگی‌ها ..................... تیم ملی فوتبال رومانی
 
● ترکیه
▪ عقاب‌های سیاه .............. باشگاه بشیکتاش
▪ قناری‌ها ........................ باشگاه فنر باغچه
▪ شیرها .......................... باشگاه گالاتاسرای
 

● سوئد
▪ فرشته‌ها ................................. باشگاه گوتبرگ
● دانمارک
▪ دینامیت ................................... تیم ملی فوتبال دانمارک
 
● اسکاتلند
▪ خرس‌های پشمالو ....................... باشگاه گلاسکو رنجرز
▪ ارتش عصبانی ............................ تیم ملی فوتبال بلژیک
▪ گورخرها .................................... باشگاه شارلروا
 
● اتریش
▪ بنفشه‌ها .................................... باشگاه آستریاوین
 
● کرواسی
▪ شیرهای آبی ................................ دینامو زاگرب
 
● صربستان
▪ پسران خشمگین ........................... تیم ملی فوتبال صربستان
 
● ایتالیا
▪ لاجوردی‌پوشان ................................ تیم ملی فوتبال ایتالیا
▪ بانوی پیر ........................................ باشگاه یوونتوس
▪ پرستوها ......................................... باشگاه بره‌شا
▪ جزیره‌نشینان ................................... باشگاه کالیاری
▪ بنفشه‌ها ........................................ باشگاه فیورنتینا
▪ افعی‌ها .......................................... باشگاه اینتر
▪ عقاب‌ها .......................................... باشگاه لاتزیو
▪ شیاطین سرخ و مشکی ..................... باشگاه میلان
▪ زرافه‌ها ........................................... باشگاه پروجا
▪ گاوهای نر ........................................ باشگاه تورینو
▪ گرگ‌ها ............................................ باشگاه رم
▪ الاغ‌های پرنده ................................... باشگاه کیه‌وو



 




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 
 

بچه‌ها شخصیت جالب و عجیبی دارند، به نوعی که گاهی اوقات حرکات عجیب و غریب از خود نشان میدهند که باورش برای خیلیها مشکل است، گاهی اوقات آنان با وجود سن کم، دست به کارهای خارقالعادهای میزنند که باعث تعجب می‌شود و انسان را تا مرحله حیرت پیش میبرد درست مثل ۱۰ بچه ای که ما از آنان به عنوان اعجوبه یاد می‌کنیم، لطفا مطلب زیر را بخوانید.

۱- کیم اونگ یونگ ، باهوشترین فرد دنیا

این فوق نابغه کره ای در سال ۱۹۶۲ به دنیا آمد و در حال حاضر باهوشترین فرد دنیا محسوب می‌شود. او در چهار سالگی میتوانست زبانهای ژاپنی، کرهای، آلمانی و انگلیسی را بخواند. در پنج سالگی سختترین مسئله‌های دیفرانسیل و انتگرال را حل میکرد و بهره هوشی بسیار بالا یعنی بالای ۲۱۰ داشت. کیم از ۳ تا ۶ سالگی دانشجوی افتخاری دانشگاه هانگ یانگ بود و در ۷ سالگی به «ناسا» دعوت شد. او در پانزده سالگی دکترای خود را گرفت.

۲ – گریگوری اسمیت , کاندیدای صلح نوبل

گریگوری اسمیت در سال ۱۹۹۰ به دنیا آمد در دو سالگی میتوانست بخواند و در ده سالگی وارد دانشگاه شد. ولی نبوغ تحصیلی، تنها نیمی از داستان گریگوری اسمیت است. او عاشق صلح می‌باشد و از سنین کم به عنوان حامی و یکی از فعالان حقوق کودک و صلح جهانی به کشورهای مختلف دنیا سفر کرده است. او موسس سازمان بین المللی دفاع جوانان است که اصول صلح را به کودکان و جوانان سراسر دنیا آموزش میدهد. او با بیل کلینتون و میخائیل گورباچوف مذاکره داشته و در مقابل سازمان ملل سخنرانی کرده است. گریگوری در ۱۲ سالگی کاندیدای اخذ جایزه صلح نوبل شد.

۳ – اکریت جاسوال , جراح هفت ساله

اکریت جاسوال یک نوجوان هندی است که باهوشترین فرد هندی به شمار میرود. او در سال ۲۰۰۰ و در هفت سالگی اولین موفقیت پزشکی خود را به دست آورد. بیمار او دختری هشت ساله بود که پول کافی برای رفتن به بیمارستان نداشت. دست این دختر به حدی سوخته بود که جمع شده و به شکل مشت درآمده بود. اکریت هیچ تجربه ای در جراحی نداشت، ولی این دختر را عمل کرد و او دیگر میتوانست انگشتان خود را باز و بسته کند. اکریت به مطالعات پزشکی خود ادامه داد و در دوازده سالگی دارویی برای درمان سرطان ساخت. او هم اکنون کوچکترین دانشجوی دانشکده پزشکی هند است.

۴ – کلئوپاترا استراتان , خواننده سه ساله

کلئوپاترا در اکتبر ۲۰۰۲ در مولداوی به دنیا آمد. پدر او نیز یک خواننده است. کلئوپاترا کوچکترین خواننده پردرآمد دنیا به حساب میآید. او در سال ۲۰۰۶ آلبوم «در ۳ سالگی» را روانه بازار کرد و رکورد فروش آلبومهای موسیقی دنیا را شکست. او برای هر آهنگ خود هزار یورو میگیرد.

۵ – آلیتا آندره , نقاش دو ساله

آلیتا دو ساله است ولی نقاشی را پیش از این آغاز نموده است. وقتی «مارک جمیسون» رئیس گالری نقاشی ملبورن استرالیا نقاشیهای این هنرمند را دید آنقدر از آن خوشش آمد که تصمیم گرفت آنها را در یک نمایشگاه به نمایش بگذارد. این نمایشگاه با استقبال گرم تماشاچیان مواجه شد و همه میخواستند خالق آن آثار را ببینند در آن زمان بود که جمیسون تازه متوجه شد نقاش اصلی آن تابلوها دختر ۲۲ ماهه هنرمند یعنی «آلیتا آندره» است.

۶ – آرون کریپکه , در دوران دبیرستان استاد هاروارد شد

سائول در سال ۱۹۴۰ در نیویورک به دنیا آمد. او یک نابغه به تمام معنی بود. در چهار سالگی جبر را کشف کرد و در پایان دوره ابتدایی هندسه، حساب و فلسفه را به پایان رساند. در نوجوانی یک سری مقاله نوشت که معلوم شد همه اصول منطق کیفی هستند. در همان زمان از سوی دانشگاه هاروارد نامهای به او رسید که از وی دعوت میکرد برای تدریس به آن دانشگاه برود. او میگوید: «مادرم گفت باید اول دبیرستان را تمام کنم و بعد به دانشگاه بروم» بعد از دبیرستان، سائول استاد هاروارد شد و اکنون بزرگترین فیلسوف زنده دنیا می‌باشد.

۷ – مایکل کرنی , لیسانسیه ده ساله و میلیونر تلویزیونی

مایکل کرنی ۲۴ سال دارد. او در ده سالگی مدرک لیسانس خود را گرفت و در سال ۲۰۰۸ در مسابقه «کی میخواهد میلیونر شود» شرکت کرده و برنده یک میلیون دلار جایزه شد. او رکوردهای جهانی بسیاری دارد که یکی از آنها تدریس در دانشگاه در ۱۷ سالگی است.

۸ – الینا اسمیت , مشاور رادیویی ۷ ساله

ایستگاه رادیویی شهر الینا زمانی به او به عنوان مشاور یا سنگ صبور یک شغل داد که او به رادیو زنگ زد و در پاسخ به زن شنونده ای که از کار بیکار و افسرده شده بود، گفت: «عزیزم فقط باید با دوستانت به ورزش بولینگ بروی و روزی یک لیوان شیر بنوشی.» توصیه الینا آنقدر برای شنوندگان جالب بود که این ایستگاه رادیویی هفته ای یک ساعت او را به عنوان سنگ صبور به استودیو دعوت میکرد. الینا مشاوره‌های مختلفی به شنوندگان میدهد و مشکلات بسیاری از به هم خوردن نامزدی تا از بین بردن بوی بد عرق را پاسخ میدهد. وقتی یک شنونده برای او نوشت که چطور شوهر پیدا کند؟ الینا پاسخ داد: «به خودت برس ولی زیاد آرایش نکن.» و وقتی شنونده دیگری پرسید چه کار کند تا نامزدش به سوی او بازگردد، گفت: «این مرد ارزش دلشکسته شدن ندارد. زندگی آنقدر کوتاه است که نباید به خاطر یک مرد آن را خراب کرد.»

۹ – فابیانو لوییجی کاروانا , اعجوبه شطرنج

فابیانو یک نوجوان ۱۶ ساله ایتالیایی است که در ۱۴ سالگی استاد بزرگ شطرنج شد. او بهترین شطرنج باز زیر هجده سال در سراسر دنیاست.

۱۰ – ویلی موسکونی , آقای بیلیارد در ۶ سالگی

موسکونی معروف به آقای بیلیارد در آمریکا از شش سالگی به طور حرفه ای بیلیارد بازی میکرد. او در حقیقت بازی بیلیارد را از تمرین کردن با سیب زمینی های کوچک آغاز کرده بود. مدتی بعد پدرش به نبوغ او پی برد و او را در مسابقات بزرگ شرکت داد.






تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 

دنیای ریاضی شیرینی های خاص خودش را دارد. ریاضی از جمله درسهایی است که واقعا خواندن و یا حل مسئله در آن به آدم لذت خاصی می بخشد. لذتی که بعد از حل یک مسئله سخت بسیار شیرین است. ماشین حساب همیشه همراه ریاضی بوده است. ترفندها و کارهای زیادی میشه با ماشین حساب کرد و شاید شما هم با تعدادی از‌ آنها آشنا باشید. در این پست قصد دارم روشی را خدمتتان عرض کنم که به راحتی می توانید شماره تلفن خود را با چند عمل ریاضی از ماشین حساب تان بگیرید!
ابتدا یک ماشین حساب آماده کنید تا همراه هم پیش رویم . ماشین حساب موبایل هم میشه . اول شماره ۷ رقمی تلفن خود را در نظر بگیرید (تهرانی ها اون رقم تکراری اول را حساب نکنند). حالا ۳ رقم اول تلفن خود را وارد ماشین حساب کنید. یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ هست ۱۲۳ را وارد ماشین حساب کنید. حالا این ۳ رقم را در ۸۰ ضرب کرده و حاصل را با ۱ جمع کنید. عدد بدست آمده را در ۲۵۰ ضرب کنید. حالا ۴ رقم پایانی تلفن خود را با عدد حاصل جمع کنید.یک بار دیگر ۴ رقم پایانی تلفن همراه خود را با آن جمع کنید.عدد ۲۵۰ را از حاصل بدست آمده کم کنید. حالا این عدد را تقسیم بر ۲ کنید. حاصل آشناست نه ؟ این تلفن شما است بدون اینکه به ماشین حساب در ظاهر آن را داده باشید ! اما در طول همین اعمال شما خودتان تلفن را به ماشین حساب داده بودید




 




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

صادقانه جواب بدهید!

پایین سوالات را نخوانید، تستتان خراب می شود!


1. به سمت خانه ی دوست پسر/دوست دخترتان در حرکت هستید. دو راه برای رسیدن به آنجا پیش روی شماست. یکی راهی مستقیم است که شما را خیلی زود به مقصد خواهد رساند اما خیلی خسته کننده است. راه دیگر خیلی طولانی تر از راه اول است اما جالب و سرگرم کننده است، و حوصله تان هم سر نخواهد رفت. شما کدام راه را برای رسیدن به دوست پسر/دوست دخترتان انتخاب می کنید؟
2. در راه به دو بوته ی گل رز برخورد می کنید، یکی پر از گل های رز قرمز و دیگری پر از گل رزهای سفید است. تصمیم می گیرید که 20 شاخه از این گل ها برای دوستتان بچینید. این گل ها را می توانید از هر ترکیبی انتخاب کنید. حال بگویید چه تعدادی قرمز، چه تعدادی سفید، یا اینکه همه را سفید و همه را قرمز انتخاب می کنید؟
3. سرانجام به مقصد می رسید. یکی از اعضای خانواده ی دوستتان در را برای شما باز میکند. می توانید از او بخواهید که دوستتان را صدا کنند، یا اینکه خودتان برای صدا کردن او می روید؟
4. به سمت اتاق دوست پسر/دوست دخترتان می روید، ولی کسی آنجا نیست. تصمیم می گیرید که گل ها را همانجا بگذارید. آنها را روی تختخواب می گذارید یا روی طاقچه ی پنجره؟
5. بعد زمان خواب فرا می رسد. شما و دوست پسر/دوست دخترتان در اتاقهایی مجزا می خوابید. صبح وقتی که زمان بیدار شدن می رسد، به اتاقش می روید تا ببینید چه می کند. وقتی به اتاقش می رسید، او خواب است یا بیدار؟
6. حالا وقت برگشتن به خانه رسیده است. باز بگویید که برای برگشت کدام راه را انتخاب میکنید، راه کوتاه اما ساده، یا راه طولانی ولی سرگرم کننده را؟

و اما جواب ها.....

1. راه نمایانگر حالت عاشق شدن شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی اینکه خیلی زود و به آسانی عاشق می شوید. اگر راه طولانی را انتخاب کنید، شما برای خودتان زندگی می کنید و زود در دام عشق گرفتار نمی شوید.
2. شمارش تعداد گل های قرمز نمایانگر میزان دَهِش شما در رابطه تان است، و تعداد گل های سفید نمایانگر توقعات شما از طرف مقابل است. اگر 18 شاخه گل قرمز و 2 شاخه گل سفید انتخاب کنید، یعنی در رابطه %90 دهش دارید و درعوض فقط %10 توقع دارید.
3. این سوال نمایانگر رفتار شما در برخورد با مشکلاتی است که در رابطه تان پیش می آید. اگر از اعضای خانواده می خواستید که دوستتان را صدا کند، یعنی فردی هستید که از ایجاد مشکلات در رابطه احتراز می کنید و درصورت وقوع مشکل، امیدوارید که به خودی خود حل شود. اما اگر خودتان برای صدا کردن دوستتان می روید، یعنی فردی رک و راست تر هستید و برای حل مشکلات فوراً اقدام می کنید.
4. محلی که برای گذاشتن گل ها انتخاب میکنید، نمایانگر میزان علاقه ی شما برای ملاقات کردن دوست پسر/دوست دخترتان است. اگر گل ها را روی تختخوابش بگذارید یعنی دوست دارید او را زود به زود ببینید. اما اگر آنها را روی طاقچه ی پنجره بگذارید یعنی دوست ندارید او را مداوماً یا زیاد ملاقات کنید.
5. این سوال نمایانگر نگرش شما به شخصیت طرف مقابلتان است. اگر ببینید که خواب است، شخصیت دوست پسر/دوست دخترتان را می پسندید و او را همانطور که هست دوست دارید. اما اگر ببینید که بیدار است، شما می خواهید که دوستتان برای شما تغییر کند.
6. راه برگشت به خانه نمایانگر این است که چه مدت در رابطه ی عشقیتان می مانید. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی خیلی ساده و زود از کسی دل می کنید و رابطه تان را بر هم می زنید. اما اگر راه طولانی تر را انتخاب کنید، طولانی تر در رابطه هایتان میمانید.







تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

اگه فهمیدین كه چه چیزی در این تصویر باعث شگفتی شما خواهد شد. به نظر شما این نظامی زشت آمریكایی چه چیزی برای تعجب داره ؟ خب بیشتر دقت كنین تا بهتون بگم...

عکس : رازاین تصویرعجیب چیست؟


 

هنوز نتونستین بفهمین ؟
خب نمیدونین راز این تصویر در كجاست ؟

 

 

برای فهمیدن راز تصویر باید تصویر رو سلكت (select) بكنین یعنی نشانه‌گر موس خود را ابتدای متن این پست قرار داده و به پایین بكشید تا تصویر هم انتخاب شود آنوقت است كه متوجه تصویر دوم و مخفی می‌شوید.
* البته این كار فقط در مرورگر IE جواب میده و با firefox كار نمیكنه ولی امتحان كنین خیلی جالبه



 




تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

چهار تا دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به پارتی و خوش

گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی برای امتحانشون نداشتند٬ روز

امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به این صورت که

سر و روشون رو کثیف و کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس

هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند٬ سپس عزم رفتن به

دانشگاه نمودند و یکراست به پیش استاد رفتند٬ مسئله رو با

استاد اینطور مطرح کردند که دیشب به یک مراسم عروسی خارج

از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک

های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین

به یه جایی رسوندنش و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان

نرسیدند کلی از اینها اصرار و از استاد انکار آخر سر قرار میشه

سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر از طرف

استاد برگزار بشه. آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ و

خطیر سه روز تمام به امر شریف خر زنی مشغول میشن و روز

امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی

خودشون رو ابراز کنند! استاد عنوان میکنه بدلیل خاص بودن و

خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک

کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها بدلیل داشتن وقت کافی و

آمادگی لازم با کمال میل قبول میکنند. امتحان حاوی دو سوال و

بارم بندی از نمره بیست بود:

۱-نام و نام خانوادگی(۲نمره)

۲-کدام لاستیک پنچر شده بود:(۱۸ نمره)

الف) لاستیک سمت راست جلو

ب) لاستیک سمت چپ جلو

ج) لاستیک سمت راست عقب

د) لاستیک سمت چپ عقب

 

 

 

   



 




تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 46
بازدید کل : 52779
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1





free glitter text and family website at FamilyLobby.com